کمال گرایی یا کامل گرایی ؟ – عامل صددرصدی
کمال گرایی یا کامل گرایی
ما انسان ها در طول تاریخ شاهد کاستی ها و مسائلی بوده ایم که شاید ناشی از عدم درک درست از مسائل مربوط به توانایی انسان و یا برخواسته از عملکرد ساختار مغز انسان باشد. شاید هم واژگان نتوانسته باشند بدرستی حق مطلب را بجا آورند .
واژه های کمال گرایی و کامل گرایی از کلماتی هستند که امروزه زیاد به گوش می رسند. و به اشکال مختلف و در زمان و مکان های مختلف شاهد این هستیم که تفاوت کاربردی آنها مشخص نبوده و حتی چهره های فاخر حوزه موفقیت و علوم انسانی نیز شیوه درستی در بکار گیری آن ندارند.
قصد من در این کتاب تعریف این واژگان و مشخص کردن جایگاه آنها نیست، که اینکار خود می تواند نوعی کامل گرایی به حساب آید. هدف من از نوشتن این کتاب تهیه کتابچه ای الکترونیکی و در دسترس برای همگان است که ساختاری کاربردی داشته و علاوه بر آشنایی با کامل گرایی و اهمالکاری های ناشی از آن، شما را با شیوه هایی جهت شناسایی میزان کامل گرایی و اینکه چقدر دربند این صفت نکوهیده هستید آشنا می کند. همچنین در این کتاب با روش های برای جلوگیری از مسائل مربوط به کامل گرایی و راهکارهایی کاربردی برا حل آن آشنا می شوید
همواره در اطراف مان شاهد انسان هایی هستیم که با اینکه دارای مهارت هایی منحصر به فرد و عالی هستند، ولی در جایگاه مناسبی از جامعه کاری و زندگی قرار ندارند. انسانهای متوسطی را شاهدیم که با توانمندی بسیار پایین تر از گروه اول در جایگاه بهتری قرار گرفته اند. موفقیت را از آن خود کرده و در امور مختلف زندگی چون دُرّی درخشان می درخشند.
شاید برای شما نیز پیش آمده باشد؛ با اینکه خود را در سطح مطلوبی از توانایی های مختلف در یک عرصه می بینید ولی شاهد پیشرفت چندانی در آن عرصه نیستید، با وجود آموزش های مکرر، ساخت مهارت های اساسی و داشتن اجزای کافی برای رسیدن به نتیجه ای عالی، انتظارتان برآورده نشده و احساس در جا زندن متوالی به شما دست می دهد.
این مسئله در حوزه های مختلف زندگی جریان دارد و غالبا ما انسان ها را در بخش های اصلی و جزئی زندگی دچار مشکل می کند. برخی از ما اصلا متوجه آن نشده و پی به وجود مشکل در عدم تناسب بین علت و معلول نمی شویم و هرگز پی به عامل اصلی آن نگردیده و اقدامی برای رفع این مشکل نمی کنیم.
نگران نباشید؛ امروزه همراه با رشد چشمگیر علم، دانش، فناوری، تکنولوژی و رشد انسان در حوزه های مختلف، دانشمندان حوزه های انسان شناسی نیز به دستاوردهای بزرگی در روانشناسی و علوم مغز و اعصاب و…رسیده اند و با انجام تحقیقات گسترده آماری بر ساختار مغز و عملکرد آن و همچنین برسی رفتار های روانشناختی به نتایجی دست یافته اند که میتواند کلید رازهای پنهان رفع مسائل و مشکلات انسان باشد.
شاید بهتر باشد در ابتدا تکلیف این واژگان را مشخص کنیم تا در مورد آنها دچار وسواس نشویم. در لغت کمالگرایی به معنی میل به رسیدن به کمال و بهترین ها با توجه به توانمندی ها است. زمانی که استاندردهای بالا با رویکردی مثبت و عاملانه پیگیری میشود. این واژه در فرهنگ مشرق زمین و بخصوص فرهنگ عرفانی آن جایگاه ویژه ای داشته و دارد. ولی در دنیای کنونی کاربردی کلیشه ای داشته و بیشتر در حرف می آید تا اینکه در عمل جاری شود.
اما کامل گرایی مصداق زمانی است که افراد استاندردهای بالایی برای خود در نظر گرفته ولی رویکردی نادرست نسبت به آن در پیش می گیرند و این استاندردها، علاوه بر اینکه باعث ایجاد رویکردی منفعلانه و مخرب در پیش برد کارها و رشد توانمندی هایشان میشود، بر عوامل بسیاری از قبیل باورها و رفتارهای فرد تاثیر منفی گذاشته و باعث کاهش عزت نفس و اعتماد به نفس میگردد. لازمه متذکر شوم که از این پس در این کتاب هرجا به کمال گرایی و یا حتی ایده آل گرایی اشاره شد منظور همان کامل گرایی است. چون تمرکز و تمام انرژی مان را جمع کرده و برایش خیز بر میداریم.
معمولا عواملی که در سرنوشت انسان تاثیر دارند را میتوان به دو گونه عوامل تقسیم کرد عوامل درونی و عوامل بیرونی. منظور از عوامل درونی آن دسته از محرک هایی هستند که به روح و روان و مغز شگفت انگیز ما ربط دارند عواملی که بنظر من مهمترین نقش را در سرنوشت ما انسان ها بازی می کنند. این عوامل با اینکه هنوز شکل باستانی خود را حفظ کرده اند و از مغزی نشات میگیرند که بیش از چهل هزار سال است در ساختارش تغییر چندانی مشاهده نشده، ولی تاثیر شگرفی بر احساسات و رفتارهایمان دارند تاثیر شگرفی بر حالمان، کارمان بر موفقیت ها و روابط مان و حتی بر عوامل بیرونی نیز می توانند تاثیر گذار باشند. آنها بسیار به هم وابسته اند و از هم تاثیر میگیرند گاهی منفک از هم هستند و گاهی با هم ترکیب شده و برایندشان خود عاملی دیگر را می آفریند و در واقع نمیشود آنها را از هم مجزا دانست.
قصد وارد شدن در معقولات و مسائل پیچیده را ندارم چون هدف مان هم این نیست. هدف رفع مشکل و طرح راهکاری است کاربردی برای رفع ضعف ها و کاستی هایمان و ایجاد الگویی برای رهایی از احساسات و رفتار های مخرب. ولی با این حال لازم است که بطور اجمالی با مغز انسان و قدرت بی انتهای آن آشنا شویم، وجود ارزشمند خویش را شناخته و باورهایمان را تقویت کنیم.
دیدگاهتان را بنویسید